امروز روز جهانی کودک است. کودکی به عنوان مرحلهای از مراحل رشد انسان به شمار میرود. همانطور که کارشناسان روانشناسی و نخبگان این رشته میگویند پیشنیاز هر مرحله از رشد و زندگی انسانی، گذر از مرحله رشد قبلی است. یعنی نوزادی پیشنیاز نوباوگی، نوباوگی پیشنیاز کودکی و کودکی پیشنیاز نوجوانی است. این مراحل بلوغ و رشد باید پلهبهپله طی شود و جلو برود تا فرد به یک انسان بالغ تبدیلشود، اما همیشه اینطور نیست که همهچیز سر جای خودش باشد و درست پیش برود.
کودکی، حلقه مفقوده رشد انسانی
بههرحال افرادی که بههردلیلی هرمرحله از رشد را از دست بدهند و اتفاقات و اقتضائات آن مرحله را درک نکنند، طبیعی است که در رشد و پختگی مرحله بعدی با چالشهایی مواجه باشند. افرادی هستند که دوران کودکی خود را از دست میدهند یا بهعبارتی حلقه رشد کودکی آنها در زنجیره رشد انسانی مفقود میشود یا این دوران را با شرایطی سخت و خاطراتی بد سپری میکنند.
یک گروه از افرادی که کودکی آنها مفقود شده و تحتالشعاع شرایطشان قرار میگیرد افراد دارای معلولیت هستند.
یعنی با توجه به اینکه در سنین پایین هستند و خانواده تازه متوجه شده است که اتفاقی که برای آنها افتاده است در درجه بالاتری از اولویت هستند. این کودکان به جای اینکه مشغول بازیها و فعالیتهای منتسب به کودکی بشوند، دائم توسط پدرومادر از مطبی به مطب دیگر میروند و بههرحال کودکی آنها تحتالشعاع معلولیت آنها قرار میگیرد.
این مسئله در جای خودش مشکلی مضاعف ایجاد میکند. اینکه این افراد دوران کودکی خود را با سیر طبیعی خودش طی نکردهاند میتواند در سایر مراحل رشدشان تأثیرگذار باشد. از طرف دیگر افراد دارای معلولیت برای توانمند شدن یک قابلیتهایی را باید داشته باشند که ریشه در تجربیاتی دارد که در کودکی سپری کردهاند.
مثلا باید عزت نفس و جرئتمندی بالایی داشته باشند، اما این افراد، چون در دورانی که باید فونداسیون موضوعات مذکور برایشان رقم بخورد، این مهارتها را کسب نکردهاند و دائما در محیطهای پرتنش و محیطهایی که از آن میترسند و از آن پرهیز دارند حضور داشته اند بعدها دچار چالشهایی میشوند و اعتمادبهنفس لازم را کسب نکردهاند.
از نگاه دیگر در خانههایی که فرزندان دارای معلولیت هستند، کودکان دیگری هم وجود دارند که خانواده باید برای آنها وقت بگذارد و به آنها بپردازد، اما به میزانی درگیر کودک معلول میشوند که فرصتی برای رسیدگی به کودکان غیرمعلول خانواده ندارند.
به عنوان مثال از نظر هزینه ممکن است برای رسیدگی به کودک معلول خود نسبت به دیگر کودکان خانواده دچار محدودیت از نظر وقت و روحیه بشوند؛ بنابراین کودکان غیرمعلول خانوادههای دارای کودک معلول هم میتوانند با چالش روبهرو شوند.
۲هزار کودک بدسرپرست و بیسرپرست در مراکز بهزیستی
در گروه دیگری از کودکان که محل بحث ما هستند، کودکان کار قرار دارند، کودکانی که کودکی متفاوتی دارند.
این دوران کودکی ممکن است با ناخوشایندیها، مشقتها، سختیها و تجربیاتی تلخ همراه بوده باشد. برخی از آنها ممکن است دوران کودکی خود را از دست داده باشند. یعنی رفتاری از خود نشان دهند که از یک نوجوان انتظار میرود.
برای این قشر از کودکان قانون پیشبینیهای خاصی داشته است، بهاینترتیب کودکانی که خانوادههای آنها شرایط پذیرش آنها را دارند با حکم قاضی و اخذ تعهد به خانواده خود برمیگردند تا به تحصیل آنها پرداخته و از کار آنها جلوگیری شود.
کودکانی هم که خانواده آنها صلاحیت رسیدگی را ندارد با دستور مقام قضایی در مراکز بهزیستی پذیرش میشوند.
تعداد ۲هزار کودک بدسرپرست و بیسرپرست از شیرخوار تا هجدهساله در مراکز بهزیستی استان خراسانرضوی وجود دارند که همه برنامههای آنها مدون، کارشناسی و براساس شیوهنامههای استاندارد در نظر گرفته شده است.
اما برای آن بخش از کودکان که درون خانوادههای معلول هستند توسط گروههایی در سطح محلات، از جمله گروههای همیار سلامت، گروههای محلهمحور، کارهای آموزشی و فرهنگی در جهت آموزش به خانوادهها اتفاق میافتد. تا آگاهیبخشی لازم صورت گیرد و تأثیرات منفی را به حداقل برسانیم.
نهادها به کودکان توجه کنند
درباره کودکان و مدیریت مسائل کودکی آنها بخشهایی مثل بهزیستی، کانون پرورشفکری کودکانونوجوانان، بخشهای درمانی، بیمهای، حرفهآموزی، آموزشوپرورش، دستگاههای متولی فرهنگ مثل سازمان تبلیغات و ارشاد درگیر هستند.
درباره موضوعی که گفته شد دستگاههای مختلفی هستند که هرکدام باید نقش خود را بهدرستی ایفا کنند و دست به دست هم بدهند که مسئله کودکان مورد توجه باشد و خانوادهها آگاه شوند.
مفهوم کودکی و نوجوانی در جامعه مهم تلقی میشود و خانوادهها و نهادهای تربیتی بر این باورند که باید به کودکان فرصت کودکی داد، زیرا کودک به بازی، فراغت و ارتباط نیاز دارد و نباید حتی درصورت نیاز خانواده کار کند.
در این میان رسانهها نیز میتوانند درزمینه آگاهیبخشی تأثیرگذار باشند و از آثار منفی افزایش کودکانی که بهدلایل مختلف، از جمله بیماری، فقر و غیره، کودکی نکردهاند و خود و جامعه را دچار بحرانهای بعدی میکنند تاحدی جلوگیری کنند.
نظر شما